فاطمه شوشتری | شهرآرانیوز؛ صحنه تکاندهنده آن روز شوم برای ما، دست قطعشده یک قهرمان است؛ دستی نوازشگر که بارها بر سر فرزندان شهدا کشیده و بارها باضریح امامان (ع)، مطهر شده بود.
حال باوجود انفجار و تکهتکهشدن پیکر فرمانده، سالم ماندهبود. دست بزرگمردی به نام سردارسلیمانی که نقاش بزرگترین تصویر او در مشهد میگوید سختترین کار دنیا برای او کشیدن دست قطعشده سردار بوده است: از هر سمت نقاشی که به دست ایشان میرسیدم، یاد تصویر دست قطعشده ایشان در آن انفجار میافتادم و دستم میلرزید.
ولی شفیعی مانند خیلی از ایرانیها صبح ۱۳ دی وقتی خبر شهادت سردار را شنید، یک جمله به زبان آورد: «مرد شجاع ایران، چقدر مظلوم بودی.» او همان زمان به خودش قول داد که سردار مظلوم ایران را با هنرش بیشتر نشان دهد.
از آن زمان تاکنون علاوه بر کشیدن بزرگترین نقاشیدیواری مشهد از سردارسلیمانی در خیابان شهیدنوابصفوی، ۶ تصویر دیگر از او را در معابر مشهد و مدرسهها نقاشی کردهاست؛ نقاشیهایی که طبق گفته خودش افتخار کارنامه کاریاش در طول ۱۷ سال است.
این نقاشیها همزمان با رسیدن دومین سالگرد شهادت سردار دلها بهانهای شد تا پای حرفهای این نقاش شهدا بنشینیم که نامش در میان بهترین تصویرگرهای پرتره مشهد است.
آغاز حرفهای شفیعی این است: «هرچه از خدا بخواهی، همان میشود.» جملهای که با آن میرود به روز ۱۳ دی ۱۳۹۸ و میگوید: جمعه در حرم امامرضا (ع) بودم. همانجا خبر شهادت سردار را شنیدم. من هم مثل خیلی از ایرانیها آن روز دلم لرزید و هزاران حیف از رفتنش به زبان آوردم.
همانجا از خدا خواستم کمکم کند تا با هنرم بهنام سردار و مظلومیتش کار فرهنگی کنم. روز تشییع پیکرش هم به خودش قول دادم هر زمان دست به کشیدن نقاشیاش بردم، با جان و دل بکشم. چون معتقدم این کمترین کار در حق ایشان است. شاید باورتان نشود که از همان زمان تاکنون این لطف شامل حالم شده است و دیوارهای زیادی را برای کشیدن نقاشی سردارسلیمانی به من سپردهاند.
او پارسال بزرگترین نقاشی سردارسلیمانی در مشهد را روی دیواری در پایینخیابان کشید. این نقاشی با حدود ۴۰۰ مترمربع که سردار را لبخندزنان با دستهایی که روی سینه گذاشته است، نشان میداد. او میگوید: سردار خادمالرضا (ع) بود و به آن افتخار میکرد.
من هم دوستداشتم به دلیل ارادتش به اهلبیت (ع) نقاشی او را درحال سلامدادن به امام رضا (ع) بکشم، ولی طرحی که ارائه شد، سفارش مدیریت هنری شهرداری بود و به همان روش اجرا شد. برای اجرای این کار من و ۳ نفر از شاگردانم ۲۰ روز مداوم زمان گذاشتیم و کار را پیش از اولین سالگرد شهادت ایشان در محله پایینخیابان و خیابان شهیدحاجیحسنیکارگر آماده کردیم.
تصاویر سردارسلیمانی در میدان حافظ، فرهنگسرای شهیدسلیمانی در کوهسنگی، مدرسه تیزهوشان بولوار هفتمتیر، مدرسهای در تبادکان، پردههای بولوار تلویزیون و بوستان ملت و کار جدید در خیابان شهیدمفتح اثر این نقاش شهداست؛ کسیکه معتقد است کشیدن نقاشی شهدا بهدلیل همراهی خودشان سخت نیست.
البته او بعد از گفتن این جمله از تنها کار سختش در حوزه شهدا میگوید که همان کشیدن تمثال سردار دلهاست: من هم مثل همه ایرانیها تصویر دست قطعشده سردار را بعد از آن انفجار دیدم؛ دستی که انگشتر آن یادگار رهبر معظم انقلاب بود، زمانی که سردار بهجای سردوشی از ایشان طلب آن انگشتر را کرد. ناخودآگاه وقتی به کشیدن دست سردار رسیدم، آن تصویر جلو چشمم آمد و از شدت اندوه دستم جلو نمیرفت. شاید باورتان نشود که در همه نقاشیهای مربوط به سردار، کشیدن دستشان سختترین کار است.
تصویری از شمایل یک قهرمان، همان عنوانی است که طبق گفتههای شفیعی مردم مشهد میخواهند آن را در شهر ببینند و حتی درخواست میدهند که روی دیوار خانههایشان نقاشی شود.
او بعد از گفتن این جمله، ادامه میدهد: از ۷ تصویری که از سردارسلیمانی در مشهد کشیدم، بیشترشان درخواست مردمی از شهرداری بوده است. یکی از این درخواستها مربوط به شهروندی از بولوار سردارسلیمانی بود که از شهرداری درخواست کرد تا دیوار خانهاش در میدان حافظ منقش به تصویر سردار دلها شود.
برای زدن این طرح هم خیلی پیگیری کرد. طرح مدیریت امور هنری شهرداری برای اجرا روی دیوار منزل این شهروند عملیاتی شد و من و گروهم برای اجرای این نقاشی اقدام کردیم، اما در میانههای کار اجل مهلتش نداد تا پایان کار را ببیند و متأسفانه بر اثر کرونا فوت کرد. وقتی نقاشی سردار روی دیوار خانهاش کامل شد، در پانویس عکس نامش را نوشتم تا علاقه او به سردار به یادگار بماند.
شفیعی که این روزها درحال کشیدن دومین نقاشی بزرگ سردارسلیمانی در ابعاد ۴۱۴ مترمربع است، از دیگر درخواست مردمی میگوید. آنطور که او اشاره میکند، تصویر جدید سردارسلیمانی برای اجرا در خیابان شهیدمفتح هم درخواست یکی از شهروندان مشهدی از شهرداری است: مالک ساختمان شیک و نوسازی در خیابان شهیدمفتح از شهرداری مشهد درخواست کرده است که کل دیوار خانهاش به تصویر سردار دلها منقش شود.
گویا شفیعی خودش طرح این نقاشی از سردارسلیمانی را ارائه داده که تصویری مشترک با ابومهدی المهندس است و تا روز سالگرد شهادت سردار آماده خواهدشد.
شفیعی که یکی از نقاشهای پرتره معروف مشهد است، اعتقاد دارد نقاشی شهدا باید لبخند داشته باشد. او بعد از گفتن این جمله، میگوید که زمان کشیدن عکس شهدا، بعضیها از او میپرسند چه انگیزهای از کشیدن تصویر شهدا دارد.
او گذشته از علاقه شخصی که به این کار دارد، میگوید: من همیشه به مردم میگویم هر روز از کمبود خون در کشور میگویند و از مردم درخواست میکنند خون بدهند. چون مهمتر از جان، چیزی وجود ندارد.
مردم خیلی از اوقات حاضر نمیشوند یک واحد خون بدهند؛ کاری که درمقابل کار شهدا اصلا بزرگ نیست. حال آنکه شهدا از جانشان برای ما گذشتند. از طرف دیگر، همیشه معتقدم اگر دل هریک از ما از سوءاستفادههای اقتصادی در کشور چرکین است، قرار نیست که رشادت شهدا را نادیده بگیریم.
چون آنها واقعا مخلص بودند و با جان و دل برای ایران جنگیدند. پس کمترین حقشان همین است که عکسشان روی دیوار برود و جلو چشممان باشد.
شفیعی یکی از کارهای خاطرهانگیزش را مربوط به تصویر شهیدسیدکاظم کمالیسرشت در خیابان شهیدهاتف میخواند و میگوید: یک روز خیلی ناگهانی دیدم یک مادر و پسر با این دیوار که عکس شهید را دارد، سلفی میگیرند. پسر آن خانم وقتی جلو عکس ایستاده بود، با تصویر کشیدهشده شباهت عجیبی داشت. بعد از پرسوجو متوجه شدم که این ۲ نفر همسر و پسر شهید هستند که نقاشی را دیدهاند و با آن عکس یادگاری میگیرند.
ولی شفیعی ۳۶ ساله، یک دههشصتی هنرمند است که تا پیش از سربازیرفتن باوجود اینکه در نقاشی چیرهدست بود، قصد نقاششدن را نداشت. در دوران سربازیاش سرهنگی دفتر نقاشی او را در شیراز برداشته و دیده است. خودش میگوید: تا پیش از آنکه دفترم را برگرداند، فکر میکردم چه توبیخ سختی برایم بنویسد، ولی او که خود پدر شهید بود، بعد از چند خط دعا درحقم و تعریف از خلاقیتم در نقاشی، یک جمله مهم نوشته بود: «نقاشیهایت خیلی جذاب بود. آرزو میکنم برای شهدا نقاشی بکشی.»
او با این توصیه و رفتار درست آن سرهنگ که امروز اسمش را به خاطر ندارد، راهش را انتخاب کرد و از سال ۱۳۸۳ اولین نقاشیهایش را با موضوع ائمهاطهار (ع) و شهدا شروع کرد.
این نقاش مشهدی که در کارنامه کاریاش علاوه بر کشیدن بیشاز ۱۰۰ تصویر از شهدا و بزرگترین نقاشی مینیاتوری جهان، نقاشیهای استاد فرشچیان را هم با همان ظرافت روی دیوار کشیده است، میگوید: به لطف خدا بعد از دوران سربازی سفارش نقاشیهایم زیاد شد. اوایل در مدرسهها نقاشی روی دیوار را انجام میدادم.
بعد از چندسال، از سر علاقه زیاد به استاد فرشچیان، تصمیم گرفتم نقاشیهای او را با همه ظرافتش روی دیوار اجرا کنم.
سال ۱۳۹۰ طرح «ضامن آهو» را در ۲۰۰ متر دیوار، درست در تقاطع خیابان شهیدنوابصفوی اجرا کردم. البته قبل از آن همان طرح را روی دیوار ۳۰۰ متری مدرسه مطهره تبادکان اجرا کردهبودم.
بعد از مدتی هم در ۲۵۵۰ مترمربع سفارش نقاشی مینیاتوری گرفتم. این نقاشی بزرگترین نقاشی مینیاتوری جهان بود که در سقف پدیده اجرا کردم. نقاشیای که قرار بود در گینس ثبت شود، اما بعد از اتفاقاتی که برای پدیده افتاد، بینتیجه ماند.
او که برای اجرای نقاشی از کشورهای گوناگون سفارش دارد، با تشکر از صبوری همسرش که همراه او بوده است، میگوید: دوست ندارد خانوادهاش را تنها بگذارد.
ولی شفیعی به همان اندازه که در کشیدن نقاشی روی سقف شهرت دارد، در کشیدن نقاشی شهدا روی دیوار هم معروف است و بیشاز ۱۰۰ نقاشیدیواری از شهدا در مشهد امضای او را دارند.
او طی سالها کشیدن تصویر شهدا روی دیوارهای شهر، بر این باور است که هر شهید داستانی دارد و میگوید: سالها پیش، عکس شهیدی به من سفارش داده شد و مادرش میگفت پسرم دوست داشت گمنام بماند. شاید باورتان نشود که مدتی بعد از کشیدن آن نقاشی من دیدم درست روبهروی همان نقاشی ساختمان بلندی ساخته شده است و دیگر تصویر آن شهید مشخص نیست؛ درست مشابه همان نیتی که داشت.
همچنین وقتی کشیدن تصویر شهیدحاجیحسنیکارگر که حافظ قرآن بود و هرروز ماهرمضان تلاوتهایش از تلویزیون پخش میشد، نزدیکی منزلشان در خیابان شهیدنوابصفوی در شهرداری تصویب شد، اتفاقهای خاصی افتاد.
هر دیواری برای نقاشی معرفی میشد، به مشکلی میخورد و کار شروع نمیشد، تا اینکه بعد از معرفی چندین دیوار و بینتیجهماندن، درست روز اول ماهرمضان دیوار بزرگی برای کشیدن عکس این شهید منا هماهنگ شد. گویی شهید دوست داشت گروه ما با زبان روزه عکس او را بکشد.
حتی زمانیکه شهیدتقیپور از شهدای مدافع حرم و مظلوم مشهدی را میخواستم بکشم، شروع کارم همزمان با روزهای اربعین بود. وقتی پدرش برای دیدن نقاشی آمد، گفت که پسرش در روز اربعین شهید شدهاست.